مادرانه های یک طراح

حسبی الله ناردونه ی نازم ...سلاااام...مامانی دیروز سه شنبه 18 آبان بود؛ یه خبر خوب اینکه مامان مهری بسلامتی رفت کربلا. و خبر دیگه اینکه، با "استاد نیلوفر شادمهری" عزیز کلاس داشتم. به محض ورودم به کلاس، منو سورپرایز کردن و این دو تا کتاب خیلی قشنگ و مفید رو بهم هدیه دادن. حتما خودتم متوجه شدی که چقدر خوشحال شدم؟!!  * همه کودکان سالم اند اگر... * همه مادران سالم اند اگر... «عزیز دلم، خیلی محتاج دعاهای نازت هستم، مطمئنم اگر خودت دعا کنی به زودی زود دعوت میشیم زیارت امام رئوف...خیلی دلم تنگ شده...» ...

حسبی الله عزیز دلم... سلام. چند روزی میشه که دل تو دلم نیست، همش کارم شده دعا و گریه  نتیجه ی غربالگری اولت منفی بود...یعنی خیلی خوب! نتیجه ی غربالگری دومت هم ریسک سندرم داون رو نرمال نشون میداد...اما به رنج خطر نزدیک بود. جمعه شب 14 آبان که با بابایی و مامان مهری و خاله فاطمه رفته بودیم خونه ی عمو غلامرضای من؛ "دکتر سعیده پورهاشم" باهام تماس گرفت و گفت که حتما فردا ساعت 12.30 برم مطبش، و باید یه تست غربالگری تکمیلی به اسم cell free DNA انجام بدم. به نگرانی هام اضافه شد...دلم خیلی گرفت...شب خیلی گریه کردم...بابایی گفت نگران نباشم و پشتمه! من و بابایی هم از صبح خیلی زود رف...